شجر و اعتراضاتش

شجریان را همیشه در حال اعتراض دیده ایم…زمانی به بهانه پخش نامناسب و ناقص آثارش از تلویزیون (همون موقع که همه ممنوع بودن غیر از ایشون!!) اعتراض می کرد و زمانی هم در میانه ی کنسرت پسرش به ناگاه قواعد رسمی برنامه را زیر پا می گذارد… میکروفون به دست می گیرد و باز هم اعتراض می کند…و در نقطه ی اوج این اعتراض مرغ سحر را این بار نه به اصرار حضار که به خیال خود ضرورت حال فریاد می زند (تا همه رو بر ضد حکومت مقدس جمهوری اسلامی تحریک کنه)…

…لحظاتی قبل تر

شجریان در جشن هنرمندان پیشکسوت تئاتر شرکت می کند و در نیمه های جشن به دلیل همزمانی مراسم با اولین کنسرت پسرش همایون ، برنامه را نیمه تمام رها می کند و خودش را به همایون می رساند که از شاگردان ناامید کننده ایشونه .به کنسرت همایون می رود که دلگرمی و حامی اش باشد…تا در این میانه که دوست و غیر دوست ،آگاهانه و ناآگاهانه ، موسیقی این مرز و بوم را به قهقرا می برند خیالش از بابت آینده آن تا حدودی آسوده شود…تا این جای کار همه چیز خوب است تا اینکه برق می رود….برقی که قاعدتا باید بیاید اما می رود…نه یک بار که دو بار… و البته برق رفتن حق شجر و دارو دسته اشه چون یه ملیون بار کنسرت دادن و شور کنسرتو و پول پارو کردنو درآوردن در حلیکه اساتید دیگه همچنان ممنوعن!!!

و حالا وقت آن است که شجریان که حرمتی برای موسیقی اصیل و فاخر قائل نیست و غیر از موسیقی روضه ای خودش موسیقی دیگه ای رو قبول نداره باز هم زخم زبان الکی رو شروع کنه.

و شجریان است که همچنان در دهه ی هفتاد عمر خویش همانند سالها قبل زبان به اعتراض الکی باز کند و اینبار هم در واقع به پایمال شدن حقوق شخصی خود و همایون یکی یه دونه اش که اینکار به لگدمال شدن حرمت موسیقی ، موسیقیدان و همه ی کسانی که به نوعی دل در گرو موسیقی دارن می انجامد.

shajarian

حال باید این سوال را از شجرپرسید که چرا بعد از این همه سال باید اعتراض کنند؟ چرا در اوایل دهه ۶۰ اعتراض نکرد؟ شاید اگر اون زمان اعتراض میکرد خودشو به عنوان یه چهره هنری ملی معرفی میکرد .شاید دیگه شاگردان نابغه ایشون الان گوش ملت رو نوازش نمیدادند و جوانهای این مملکت رو از موسیقی ایرانی فراری نمی دادن!!!

تنها مزیتی که شجر دارند و شاهکار اختصاصی ایشون به شمار میره اینه که روضه و مرثیه خوانی رو در آواز ایران آوردند.

اگه کسی شک داره میتونه آوازهای قبل از انقلاب ایشون رو گوش کنه و ببینه که چطور ایشون خودشون رو به آب و آتیش میزدند تا تحریرهاشون و تکیه و ایستهاشون مثل خواننده های بزرگ گلهای آن زمان بشه که گاهی تا حدی میشد و گاهی هم اصلا نمیشد اما بعد از انقلاب دیگه لازم نبود زور بزنند چون تنها آواز خوان و خواننده (درجه سه) ایران ایشون بودند.

نسخه اولیه این مقاله رو آقای استاد اعظم در وبلاگ http://antishajar.blogfa.com نوشتن که چون مقداری حرفاشون دوپهلو و نامشخص بود اولن با اجازه ایشون مطلبشونو استفاده کردم و اینجا گذاشتم و دومن مقداری متنو تغییر دادم که امیدوارم دوستداران ایرج و گلپا و موسیقی فاخر خوششون بیاد.

نظرات 2 + ارسال نظر
رسول دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ب.ظ

اقای شجریان برای فراگیری اواز زحمت زیادی کشیده است . ولی اشتباهات بزرگی هم مرتکب شد. کنار زدن اساتید بزرگ اواز به کثیف ترین روش یعنی انگ زدن و حمایت مسولان فرهنگی انقلاب تیر خلاص را بر شقیقه این هنر خالی کرد . اواز در بین مردم دیگر ان جایگاه قبل از انقلاب را ندارد .جایگاهی که به نبوغ و همت غول های چون گلپا و ایرج فراهم شد . ایشان(شجریان) در این مدت سی سال تمام عرصه هایی را که توسط این دو بزرگوار فتح شده بود به باد داده است . حالا اواز را فقط پشت سر مرده می خوانند . و عرصه برای هجوم همه جانبه موسیقی غرب وشرق فراهم شده است . باید به این آقایان دست مریزاد گفت .....

میلاد سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:59 ق.ظ

حکومت مقدس جمهوری اسلامی...!!!
جک قشنگی بود خندیدیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد